صيغه فراتر از همه خطوط قرمز


 

نويسنده: محمد يحيي روحاني




 
در اين مقاله به مسأله اي مهم که ارتباط نزديکي با ازدواج موقت دارد، خواهيم پرداخت. به يقين مسأله ازدواج موقت يا «متعه» و يا به تعبير متعارف «صيغه» يکي از پر رمز و رازترين احکام ديني مربوط به امور اجتماعي در اسلام است که هم در بين فرقه هاي مختلف اسلامي و هم در بين اهل تشيع همواره محل بحث و تأمل بوده است. تا جايي که برخي اين دستور را نشانه انحراف عميق فکري و عملي در اسلام و برخي نشانه ترقي و اوج واقع بيني در آن دانسته اند.
تقريباً در اصل مشروعيت اين عمل، ترديدي در بين هيچ يک از فرقه هاي اسلامي نيست. با اين تفاوت که بسياري از اهل سنت معتقدند که تجويز اين عمل امري محدود و مربوط به عصر پيامبر بوده و بعد از آن اين امر توسط برخي از خلفا ممنوع شده است و ديگر نمي توان حکم به جواز اين امر داد. در مقابل؛ شيعيان بر اساس آيات و روايات متعددي که در اين زمينه وارد شده است حکم به جواز اين امر داده اند و ممنوعيت اين عمل را از ابتدا نوعي بدعت و انحراف در دين قلمداد نموده اند.
در هر حال هر چند اهل سنت در منابع علمي و غيرعلمي خود همواره بر اين باور شيعه را مورد نکوهش و تمسخر قرار داده اند و بر آن خرده گرفته اند، اما شواهد و قرائن از گذشته تا به حال نشان مي دهد که بزرگان اهل سنت به مشروعيت اين عمل معتقد بودند و خود به آن مبادرت مي ورزيدند. حتي در زمان کنوني هم شکل هاي جديدي از ازدواج در برخي از کشورهاي عربي رواج يافته که مشابهت شديدي با ازدواج موقت و متعه دارد.
در هر حال آن چه قطعي است اين که ازدواج موقت حتي در جامعه ما نيز در زمره امور بسيار منفي و حتي فراتر از همه خطوط قرمز اجتماعي به حساب آمده و در سطح وسيع رسانه اي و غيره با آن مقابله و مبارزه شديد مي شود. در عين حال که بسياري از افراد آن را تنها راه کار براي حل برخي از معضلات و مشکلات عميق فردي و اجتماعي مي دانند. در نتيجه بايد ديد اصولاً جايگاه ازدواج موقت در تفکر اسلامي کجاست؟!

ماهيت ازدواج موقت
 

قبل از هر چيز بايد دانست که در حقيقت و ماهيت، هيچ تفاوت عمده اي بين ازدواج موقت و دائم نيست. در واقع در ازدواج موقت نيز همانند ازدواج دائم نوعي عقد و معامله انجام مي شود که در ضمن آن، دو طرف مسئوليت هايي را در قبال يکديگر بر عهده مي گيرند و موظف به رعايت تکاليفي متقابل مي گردند.
البته با اين تفاوت که در اين ازدواج محدوده زماني معيني براي اين پيوند زناشويي فرض مي شود و با پايان يافتن اين زمان يا با بخشش زمان باقيمانده از طرف مرد، ازدواج و محرميت منتفي شده و ديگر نيازي به طلاق نيست. در حالي که در ازدواج دائم از بين بردن عقد حتماً نيازمند طلاق است.
به علاوه حجم تعهدات طرفين در ازواج موقت نسبت به هم، قدري کم تر از ازدواج دائم است و زوجين از هم ارث نمي برند و زن براي اموري نظير خروج از خانه نيازمند اجازه شوهر نيست و نفقه او نيز بر عهده همسر قرار ندارد.
نکته بسيار مهم در خصوص ازدواج موقت آن است که از ياد نبريم جايگاه ازدواج موقت در بسياري از موارد رابطه مستقيمي با روابط و نيازهاي جنسي ندارد و اين عمل در واقع راهکاري در خصوص رعايت حدود شرع در روابط با جنس مخالف است.
به عبارات روشن تر ازدواج موقت در ابعاد گوناگون کارکردهاي مختلف و بسيار مفيدي مانند آشنايي هاي پيش از ازدواج و محرميت هاي خانوادگي و حل مشکلات فرزند خواندگي و روابط آسان بين برخي سالمندان و پرستاران و مانند آن را دارد که از ذکر موارد و جزئيات آن خوداري مي کنيم. اما به وضوح مي توان دريافت که در موارد عديده اي سهولت انجام ازدواج موقت و تعهدات مختصر آن و عدم نياز به اجراي طلاق براي فسخ آن، اين امر را تبديل به راه حلي مناسبي در مورد برخي از ضرورت هاي خاص نموده است. هر چند مبناي کلي و مشکل اساسي با اين مساله در خصوص ازدواج هايي است که بهره مندي جنسي در آن مطرح بوده و نقش اصلي را ايفا مي کند که البته اين بخش مقوله اصلي در اين نوع ازدواج نيز محسوب مي شود.

نگاه دقيق اسلام در مورد ازدواج موقت
 

با بررسي و دقت در خصوص مساله ازدواج موقت، مي توان دريافت که اين مساله در اسلام به عنوان راهکاري براي مواقع ضروري قرار داده شده، همچنانکه طلاق حرام نشده و راهکاري براي مواقع خاص و اجتناب ناپذير قرار داده شده است. به همين خاطر در روايات، ازدواج موقت تشويق نشده است و اگر در مواردي نسبت به متعه تشويق شده، به جهت مبارزه با بدعتي بود که افرادي در دين گذاشته و حلال خدا را حرام شمردند. و گرنه ازدواج موقت به خودي خود مورد تشويق نيست. بلکه در رواياتي از ازدواج موقت بدون لزوم و ضرورت نهي شده است.
در برخي روايات آمده: خداوند مردان و زنان هوس باز را دوست نداردو آنان را لعن مي کند.
در روايت ديگر ضمن نهي از ازدواج موقت غير ضروري مي فرمايد:« بر ازدواج موقت اصرار نداشته باشيد. بر شما لازم است بر ازدواج دائم، به عنوان سنت رسول خدا. پس با مشغول شدن به ازدواج موقت، از همسران خود غافل نگرديد که آنان کافر شوند و از اين حلال و حکم خداوند بيزاري بجويند و اجازه دهند آن (يعني ما امامان) را نفرين کنند و دشنام دهند.»
در برخي روايات هم ائمه به صراحت ابراز ناراحتي خود از توجه و پرداختن برخي اصحاب نسبت به اين امر را آشکارا بيان نموده اند:
«در روايتي نقل شده که علي بن يقطين از اصحاب خاص امام کاظم و رضا عليهما السلام به محضر حضرت رضا عليه السلام شرفياب شد و از ازدواج موقت سؤال کرد. حضرت در جواب فرمود: تو را با آن چکار است؟ با آن که داراي همسر دائمي هستي و خداوند تو را از ازدواج موقت بي نياز ساخته است. »
با تأمل در اين موارد مي توان به اين نتيجه رسيد که نگاه کلي اسلام در خصوص ازدواج موقت، نگاهي ويژه و در مقام اضطرار و ضرورت هاي خاص است، نه امري متعارف و متداول و مطلوب براي همه افراد.

چه ضرورت هايي
 

ضرورت هايي که در اين مقوله مطرح است موارد متعدد و متنوعي است. مانند مرداني که نيازمندي هاي طبيعي جنسي آنان توسط همسر دائمي شان برآورده نمي شود، اما در عين حال علاقه و عشق به همسر خود را از دست نداده و تنها خواهان ارضاي نياز غريزي خود هستند و يا زناني که به هر دليل در سنين بالا امکان ازدواج نيافته يا موقعيت ازدواج مجدد مناسبي ندارند و در عين حال نيازمندي هاي گوناگوني نيز در مورد داشتن همسر دارند که اين امر ازدواجي به شکل درجه دو براي آنان را بسيار ضروري و حياتي مي سازد.
همچنين مواردي که در بالا ذکر شد از نمونه هاي مهم و جدي و راهگشا در بسياري از موارد است که زمينه حل برخي از موانع شرعي در حريم ها و روابط و نسبت ها را به دنبال دارد. اما در عين حال دو نمونه ديگرنيز مي توان بر اين ضرورت ها افزود.
مورد اول افرادي که به هر دليل تا مدت قابل توجهي از خانواده خود دور هستند و مأموريت هاي کاري يا سفرهاي تحصيلي، آن ها را از ارتباط با خانواده محروم ساخته است. روشن است که به شکل طبيعي با استفاده از ابزارهاي رسانه اي مانند تلفن و اينترنت و ... تا حدودي مي توان خلأ عاطفي و روحي را در اين خصوص جبران نمود، اما برخي نيازها مانند نياز جنسي امري نيست که لااقل در مورد برخي از افراد و به ويژه در برخي از مکان ها، امکان بي توجهي و سرپوش گذاردن بر آن ممکن باشد و عدم ارضاي مشروع اين نياز، ناچار فرد را به دامان آلودگي ها و رفتارهاي پرخطر معصيت آلود مي کشاند که طبيعتاً عقل و عرف در اين موارد خاص ازدواج مجدد که امري مشروع و منضبط و مشخص است را بر اين رفتارهاي خطرناک براي جسم و روح ترجيح مي دهد.
حتي ديده شده همسران اين افراد نيز علي رغم تمايل عاطفي و دروني خود، در اين موارد به ازدواج موقت ايشان رضايت مي دهند و اين رفتار را با انحرافات جنسي و خطرات بسيار آن قابل مقايسه نمي دانند.

جوانان و فشارهاي ويران گر
 

مورد ديگر در خصوص افراد مجردي است که به دلايل گوناگون اعم از مشکلات شخصي و خانوادگي و مالي و اجتماعي، قادر به ازدواج و ارضاي نياز جنسي و روحي خود نيستند و در برابر بيداري جنسي درون خود و فشار طبيعي غريزي که در اثر هجمه هاي ضد فرهنگي غرب و مظاهر تحريک کننده بي شمار در زندگي ايجاد مي شود تاب مقاومت نداشته و زير اين فشارهاي سنگين غريزي يا به انحرافات خطرناک کشيده مي شوند و يا نيرو و توان مفيد آن ها به شدت کاهش يافته و صدمات گوناگون جسمي و روحي و خاطرات تلخي از بهترين سال هاي عمر براي آن ها به يادگار مي گذارد.
روشن است که اين مسأله به هيچ وجه اختصاص به پسران نداشته و دختران بسياري هم هستند که در همين وضعيت به سر برده و زمينه ارضاي طبيعي نيازهاي روحي و جسمي خود را ندارند. در واقع گرچه بسياري از افراد در وضعيت ذکر شده توان حفظ عفت و رعايت تقوا و خويشتن داري را دارند، اما نمي توان راه را به طور کامل در پيش روي افرادي که از چنين توانمندي برخوردار نيستند، بست.
مسأله ازدواج موقت به هيچ وجه توصيه نمي شود! زيرا اين امر مي تواند در مواردي به مشکلاتي جديد مانند تشديد نيازهاي جنسي و نوعي اعتياد يا عدم امکان فراموشي تعلقات عاطفي و ...منتهي گردد. اما در خصوص افرادي که بدون ارضاي مشروع اين نياز يقيناً به گناه و آلودگي و نکبت انحرافات جنسي مبتلا مي شوند؛ به يقين ازدواج موقت بهترين و مهم ترين راهکار براي در امان ماندن از گناه محسوب شده و هيچ انسان دين دار منصفي به گرفتار شدن يک جوان مسلمان در اين منجلاب رضايت نمي دهد و ضرورت استفاده از ازدواج موقت در اين عرصه را به خوبي مي پذيرد.
هر چند نبايد فراموش کرد که اين نتايج سودمند در صورتي محقق مي شود که به بهترين شکل کيفيت اين امر صورت بپذيرد و اين ازدواج با حفظ همه جوانب و رعايت همه شرايط و دقايق شرعي و عرفي و اخلاقي باشد تا فرد در آينده هم از اين عمل خود به عنوان رفتاري صحيح و منطقي ياد کند. نه اينکه تا آخر عمر نسبت به اين عمل احساس پشيماني و ندامت داشته باشد و تبعات منفي آن را دامن گير خود ببيند.
( بااستفاده از WWW.Pasokhgoo.ir)
منبع: نشريه ديدار آشنا شماره 128